کد مطلب:188468 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:235

محبت نسبت به خانواده
جوان: آری خدایت رحمت كناد، اكنون پس از مقدمه ای كوتاه، سخنی در محبت امام نسبت به خانواده برایت بگویم.

تو می دانی صحیحترین شكل محبت و عاطفه نسبت به



[ صفحه 39]



خانواده و تربیت فرزندان و ایجاد تعادل میان عواطف و ارزشها در مكتب اهل بیت علیهم السلام دیده می شود، زیرا چنین عاطفه و تربیتی معلول رعایت كامل ارزشهای دینی و الهی است. مسلم است به كارگیری معیارهای دینی و توجه كامل به فرامین الهی در اعمال محبت و عاطفه نسبت به خانواده و تربیت فرزندان ضامن سعادت ابدی آنها و خیر و صلاح والدین است. در گروهی از مردم دلبستگی به خانواده و فرزندان به گونه ای است كه در اداره ی زندگی بعد معنوی پرورش فرزندان و ارزشهای دینی و دستورات الهی را رها كرده و تنها به بعد مادی و ظاهری آن پرداخته اند. بدیهی است عدم توجه به فرامین الهی و رها كردن معیارهای دینی در پرورش فرزندان، شكل گیری ایمان و معتقدات آنها را به خطر انداخته و آنان را در معرض تزلزل و انحراف و در نهایت شكست و ناكامی قرار می دهد. گروهی دیگر از مردم چنان گرفتار تعصبات جاهلانه شده اند كه تو حید و محبت به خدا را در سایه ی بی توجهی به دنیا و در نتیجه بی مهری نسبت به خانواده و فرزندان و رها كردن آنها می دانند، به گونه ای كه در مرگ عزیزترین نزدیكانشان كمترین تأثیری به خود راه نمی دهند. این دسته دنیای خود را به خیال كسب آخرت ترك كرده اند.

این دو گروه یا پایبند به دین نیستند و یا دین را از طریق غیر اهل بیت آموخته اند. اینان در مسائل عاطفی و تربیتی گرفتار افراط و تفریط شده و در پیشگاه عدل الهی مسؤول اند.



[ صفحه 40]



امام باقر علیه السلام در این باره می فرماید:

كسی كه دنیای خود را به خاطر كسب آخرت ترك كند و یا آخرت خود را به خاطر طلب دنیا رها سازد از ما نیست [1] .

به یاد دارم كه یكی از یاران محمد باقر علیه السلام می گفت: عده ای به قصد دیدن امام باقر علیه السلام به خانه ی او وارد شدند، پس از ورود دریافتند فرزند خردسال امام بیمار است و غم و اندوه فراوانی را در چهره ی حضرتش مشاهده كردند، به گونه ای كه قرار و آرام نداشت، با خود گفتند اگر به امام معصیتی وارد شود ممكن است از شدت ناراحتی عكس العملی نشان دهد كه از او انتظار نمی رود. در این اندیشه بودند كه ناگهان صدای شیون و زاری بلند شد، دریافتند كه كودك جان سپرده است. در این لحظه امام با چهره ای گشاده و حالتی متفاوت با آنچه پیش از این داشت بر آنان وارد شد، مهمانان عرضه داشتند فدایت شویم، ما از روحیه ای كه شما پیش از این داشتید نگران شدیم.

امام پاسخ داد: ما دوست داریم كه فرزندانمان دور از درد و رنج بوده و سالم بمانند، اما چنانچه امر و تقدیر خدای متعال تحقق یابد، در برابر خواست خداوند تسلیم هستیم. معلوم است كه امام از روحیه ی رضا و تسلیم در برابر اوامر الهی برخوردار است و برخورداری از چنین روحیه ای دلیلی بر عدم احساسات و عواطف انسانی نیست.

همسفر: علاوه بر مسائل عاطفی كه بیان كردی، رعایت



[ صفحه 41]



حقوق مالی مردم و ارزشهای اخلاقی انسان و صفاتی مانند صبر و شكیبایی و بردباری در خاندان رسالت به حد نهایی خود رسیده و این صفات از ویژگی های یك مسلمان واقعی در روابط اجتماعی است. در این موضوع برخورد مردی مسیحی را با امام باقر علیه السلام و خویشتن داری حضرت در برابر او را به یاد دارم. بیاد دارم كه مرد مسیحی با امام باقر علیه السلام برخورد كرد و از روی كینه زبان به بدگویی و اهانت گشود. وی به امام گفت: ایها البقر امام بدون كوچكترین خشم و عكس العملی فرمود: من باقرم. مرد مسیحی مجددا به قصد طعنه به امام گفت: تو فرزند زنی آشپز هستی! امام با آرامش فرمود: آشپزی حرفه ی او بود. مرد مسیحی كه خود را شكست خورده و ناتوان از به خشم آوردن امام دید. گفت: تو فرزند آن زن سیاه چرده ی زنگی و... هستی! امام با كمال آرامش فرمود: اگر راست می گویی خداوند او را بیامرزد و اگر دروغ می گویی خداوند تورا بیامرزد. در این هنگام مرد مسیحی نهایت حلم و بردباری را از امام باقر علیه السلام مشاهده و دریافت كه امام علی رغم موقعیت علمی و اجتماعی خود در برابر بد زبانی او هیچ گونه عكس العمل نامناسبی از خود نشان نداد و با كمال شكیبایی به سخنان او پاسخ داد. پس از آن بسیار شرمنده شد و از امام پوزش خواست و مسلمان شد.

جوان: در ادامه ی سخنت باید بر صاحبان خرد پوشیده نیست كه چنین صبر و شكیبایی در برابر نا بخردان نتیجه ای سازنده و عكس العملی نیكو دارد و این گونه صبر و تحمل را تنها در پیروان



[ صفحه 42]



مكتب اهل بیت می توان یافت.

اما درباره ی اهتمام حضرت به رعایت حقوق مالی افراد كه بدان اشاره كردی، از ابو ثمامه سخنی شنیده ام، او می گوید: چون خواستم در مكه اقامت كنم به امام باقر علیه السلام عرض كردم فدایت شوم می خواهم در مكه سكنی گزینم و مقیم شوم اما یكی از مرجئه [2] از من طلبكار است، در این باره چه می فرمائید؟

امام فرمود: به سوی طلبكارت برگرد و قرضت را بپرداز و گونه ای زندگی كن كه هنگام مرگ بدهكار كسی نباشی. همانا مؤمن خیانت نمی كند.

همسفر: آه، گویی به پایان راه رسیده ایم و وقت جدایی است، من هرگز این ساعات خوش مصاحبت با تو را از یاد نمی برم، چه مرا شاد كردی توفیق هر چه بیشتر حضور در دانشگاه امام و كسب علم و فضیلت را برایت آرزومندم.

جوان: من نیز از جدا شدنمان بس اندوهگینم، اما گویی چاره ای نیست زیرا تو راه و كاری دیگر داری و من نیز در پی حاجتی دیگرم. شاید ملاقاتی دیگر نصیبمان شود و به مصداق: «عند ذكری الصالحین تنزل الرحمة» با ذكر خصال امام علیه السلام مشمول الطاف و رحمت الهی شویم. خدایار و نگهدارت باد.



[ صفحه 43]




[1] قال الامام الباقر (عليه السلام) ليس منا من ترك دنياه لآخرته و لا آخرته لدنياه.

[2] مرجئه: فرقه اي است كه در قرن اول هجري پديد آمد و مذهبشان ساختگي است، آنها ايمان را قول بلا عمل مي دانند و معتقدند همان ايمان باعث نجات از عذاب ترك عمل است.